پاورپوینت بررسی لوکوربوزیه و ویلا ساوا
47 اسلاید +18 برگ ورد کامل+ اتوکد ویلا ساوا
بخشی از مطلب
لوکوربوزیه ( ۲۷ آگوست ۱۹۶۵ – ۶ اکتبر ۱۸۸۷) ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد.
او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت .
لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت .
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند . لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال ۱۹۰۷ به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد .
بین اکتبر ۱۹۱۰ و مارس ۱۹۱۱ برای پیتر بیرنس – معمار و طراح معروف آن زمان – در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند .
لوکوربوزیه ، در اواخر سال ۱۹۱۱ به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیسهای او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال ۱۹۲۳ بود . او در سال ۱۹۱۶ و در سن ۲۹ سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال ۱۹۲۰ ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد.
لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد . او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند .
لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود . آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.
اینک به معرفی یکی از آثار او می پردازیم...
ویلا ساوا
چمن زار وسیعی است که درختان بسیاری دور تا دور آن را فرا گرفته اند. ورودی اصلی سایت در جنوب قرار دارد و راه دسترسی به بنا در ضلع شمالی قرار دارد. پیش بینی شده است که این مسیر با ماشین طی شود. لوکوربوزیه با این کار قصد داشته است تا مخاطب خود را دور ویلا بچرخاند و با این کار ویلا ساوا در همان برخورد اول خود را به ساکنان نشان می دهد.
Aerial view of Villa Savoye
حجم ویلا ساوا ، همانند مکعبی سفید و سبک (به جهت ارتفاع از سطح زمین) در میان درختان سبز است. این سبکی با استفاده از نمای آزاد (کاذب و بدون پلان) و وجود تراس در بام تشدید شده اند. راه دسترسی و دیوارهای طبقه همکف نیز از جنس شیشه می باشند که این خود باعت ارتباط بصری بین داخل و طبیعت خارج شده است. (پلان آزاد)
دید باز به کمک شیشه و انتقال احجام و خطوط (در پلان) به خارج از خصوصیات معماری نیم طبقه بالایی می باشد
که توانسته است پلان آزاد و نمای آزاد را برای لوکوربوزیه به خوبی ایجاد کند.
Main foyer from north
ویلا ساوا ایده رهایی از خاک لوکوربوزیه را به نمایش می گذارد و به او اجازه می دهد تا مسکن ایده ال دهه ۳۰-۱۹۲۰ را طراحی نماید.
او ایده های بیان شده در مدل سیتروهان را تکمیل نمود و در مجموعه خانه های این دهه مورد استفاده قرار داد.ویلا ساوا به منظور پذیرش نور همچنین آنتنی بشقابی بر فراز چشم انداز جای گرفته است.
ویلا ساوا شبیه یک ویلای رنسانس دارای فرم مرکزی است و مانند معابد در یک دور نمای وسیع و بر فراز پیلوتی (نمونه معاصر ستون های کلاسیک) قرار گرفته است.
ویلا علاوه بر دارا بودن مفاهیم معاصر و تاریخی نمادی از سیستم تفکر قدم به قدم لوکور بوزیه است. در مرحله اول او هر بنا جزئی از شهر تخیلی خود می داند و ثانیا می کوشد تا نشان دهد که چگونه معماری فیزیک و فرهنگ زندگی را غنا می بخشد .
واسطه ظهور تفکر او یک فرم هندسی کنترل شده و دارای ارتباطات منحصر به فرد با طبیعت است.
حجم ورودی
پوسته منحنی و شفاف معرف محدوده دسترسی از نظر شکل و تراکم با قطعه مکعبی در تضاد است دیواره شیشه ای و شفاف این محدوده اولیه محرک انسان برای نفوذ به بنا است.
دیواره شیشه ای در میان قابها ی ساختاری ستون ها جای گرفته است و توسط یک تیر شکافته شده است این تیر روی محور اصلی ساختمان قرار گرفته است و محل ورودی را مشخص می کند .
قدرت و جهت این تیر توسط دو تیر نمایان موازی که ستون ها طرفین ورودی را به یکدیگر می پیوندند تقویت شده است قرار گیری ورودی در ابتدای رامپ که با اوج گرفتن خود یک گردش معمارانه را به آرامی اشکار می سازد حالتی رسمی و تشریفاتی به ورودی می دهد.
در سمت چپ رامپ یک پله چرخان ساده قرار گرفته است که نشانه چرخش و حرکت عمودی در درون فضاست و در امتداد حرکت منحنی جداره شیشه ای شکل گرفته است.
پیانو سلطنتی
محدوده زندگی به صورت یک حجم پیانو مانند درون قطعه مکعب مستطیل شکل جای گرفته است رمپ مربع را به دو بخش عمومی و خصوصی مجزا تقسیم کرده است در محدوده عمومی جعبه شیشه ای سالن با فضای باز تراس ترکیب شده است.
لوکوربوزیه این نفوذ فضایی را با به کار بردن احجام کدر سطوح مات یا شفاف کنترل میکند تا دیدهای مشخصی را در جهات مختلف تعریف نماید جداره های شیشه ای رمپ وپنجره های نواری قرار گرفته در طول تراس امکان دید های مشخصی را به خارج و داخل بنا فراهم می سازد.
villa-savoye-livingroom-towards-interior
این تجارب بصری وسیع با بهره گیری از اجتماع احجام و سطوح بیان کننده میزان محصوریت فضاها و بعد جدید ناشی از حضور سطوح شیبدار رامپ تغییر مکان از درون به برون نمایش می گذارد و یک زبان متنوع معمارانه را به وجود می آورد.
رمپ ماشین معماری گردشگاهی است .
جاگیری مرکزی مسیر حرکتی تجارب متفاوتی را ازاین معماری به نمایش میگذارد . بعنوان مثال آغاز حرکت از محدوده محصور گارا و منتهی شدن آن به فضای وسیع تراس بام یاد آور ارتباط میان طبقات مختلف ویلا است.
جداره روی بام
نقطه پایان معماری گردشگاهی در پشت بام قرار دارد.
جایی که لوکوربوزیه نوع جدیدی از تراس بام را خلق می کند . تراس توسط یک صفحه (اخرین عنصر طراحی) محصورمی شود . صفحه یک علامت پیچیده دارای حس رهایی و جلوه ای از ایده آزادی موجود در کل بنا است.
این صفحه مبین شخصیت و پیام ویلا و به مثابه کتیبه یک معبد یونانی است. سطوح معقر/ محدب صفحه علاوه بر محصور نمودن فضا معرف بنا در چشم انداز پیرامون هستند.
فرم توسط شبکه سازماندهی کل طراحی کنترل شده و در یک انتهای آن حجم هندسی محصور کننده پله مدور منتهی به بام قرار گرفته است.
بسته به جهت دید صفحه نهایی بصورت صفحه یا حجم دیده می شود ( شبیه جعبه پیانو شکل فضای عمومی که هم چون یک حجم در بر گیرنده فضا درک می گردد)
مگر زمانی که درون تراس قرار گرفته ایم که صفحه و حجم در بر گیرنده پله مدور یک مجموعه همگن را بوجود می آورند.
سیستم هندسی
سیستم هندسی اولیه یک شبکه عمود بر هم فاقد جهت بود که لوکوربوزیه با بهره گیری از آن محدوده نشیمن را طراحی کرده است .
این مکعب یک خط مبنای منظم پدید می آورد که به تحقق موضوع اصلی طراحی یعنی ارتباط فرم و محیط پیرامون کمک نماید .
صفحه تراس بام و حجم ورودی بیان کننده تنش میان منحنی ها و سیستم عمود بر هم هستند.
هریک از فضاها اجزای هدفمندی دارند که به نیاز های عملکردی و نمادین طراحی پاسخ می دهند .
بیشترین تنش در تقسیمات فضایی /سلولی طبقه اول و در پویایی قدرتمند فرم حاصل از مدول بندی و غنای آشکار سطوح است.
این پویایی فزاینده توسط سیستم شبکه خطوط عمود بر هم کنترل شده است خصوصا توسط نیروهای دوگانه ناشی از تاثیرات فرمهای اصلی بر سیستم: اولین نیرو توسط محور اصلی محدوده حجمی طبقه اول اعمال شده است .
محدوده نشیمن اثر پذیری بیشتری را نشان می دهد و حجم پیانو شکل آن تابعیت از این نیروی برتر آرام و تنها را به نمایش می گذارد. شبکه خطوط عمود بر هم سازه با روری سیستم دومینو را در تغییر ابعاد سطوح و قطعات با هدف پاسخگویی به نیازهای خاص پلان نشان میدهد.
حرکت
همچون تمامی کارهای لوکوربوزیه در طول دهه 1920 مسیر حرکتی مفهومی خاص دارد و بین تجارب بصری مختلف و پیوسته موجود در ویلا ارتباط برقرار می کند . طبیعت پیوسته این حوادث یک زنجیره ارتباطی را میان عناصر طراحی برقرار می سازد .
توجه لوکوربوزیه به ارتباط متقابل میان عناصرو مسیر حرکتی قابل مشاهده است. در طول تجارب بصری پیوسته در می یابیم که مسیر حرکتی یک عنصر خطی دارای پویایی واحساس تداوم است که با تقارن و ایستایی قطعه معلق (تصویر عمومی قابل درک از ویلا) تضاد دارد.
بر خلاف سازماندهی ویلا مسیر یک بعد زمانی است که قدرت آن با تسلسل حرکتی حاصل از تجارب بصری فرم و فضا افزایش یافته است. حس پویایی توسط مسیر منحنی سواره پیرامون حجم ورودی کشف و توسط حرکت نمادین رامپ تقویت می گردد .این عنصر نمادین و مهم قدرت اصلی را افزایش می دهد .
Ramp to terrace • Villa Savoye
طبقات را می شکافد و همچون پله برقی بیننده را در قلب طرح به چرخش و حرکت وا می دارد. بر اثر فشردگی فرم درک زنجیره تجارب بصری از محدوده حرکتی خارجی (مسیر سواره پیرامون حجم ورودی) آغاز می شود .
محل قرار گیری در ورودی از مسیرحرکتی موجود در داخل ویلا پیروی می کند و ارتباط میان دو فضای داخلی و خارجی را بر قرار می سازد . کشش جهت دار ممتد و قدرتمند رامپ علاوه بر نفی مفهوم استراحت و سکون در فضای ورودی حالت پویای فضا و پیوستگی زنجیره تجارب بصری را حفظ می کند.
فضاهای محصور و مکعب مستطیل شکل محدوده های مختلف و مجزای فضای نشیمن پیانو شکل را تشکیل می دهند و تراس محدوده نشیمن ارتباط میان این فضاها را برقرار می سازد. بازشوهای یکسان و ممتد نمای غربی پیوستگی این فضاها را افزایش می دهد.
کلیسای سنت پیِرِ فرمینی ـ لوکوربوزیه
ساخت وساز کلیسای طراحی شده بوسیله ی لوکوربوزیه در شهر فرمینی(Firminy) فرانسه، در سالهای 1970، تنها با پیشرفتی در حد فونداسیون و ساخت مربعِ مبنا، متوقف شد. این پروژه بدلیل مناقشات سیاسی از سال 1975 تا 2003 متوقف ماند، سالی که حکومت محلی اعلام کرد؛ بتن پوسیده ی آن یک` میراث معمارانه` را از بین می برد و برای تکمیل آن تهیه ی بودجه کرد. شاگرد سابق لوکوربوزیه؛ ژوزه اُبریِر(José Oubrerie)، فردی که در ابتدا بر روی این طرح در آتلیه ی او کار می کرد، این کلیسا را در سال 2006 به اتمام رساند و از آنجایی که تمام پلان ها گم شده بود؛ او می بایست با تصاویر قدیمی، مدل ها و اسکچ ها کار را به سرانجام می رساند
پاویون فیلیپس
در سال 1956، تلاش ها برای حضور درنمایشگاه جهانیِ 1958 در بروکسل آغاز شد.این اتفاق، اولین نمایشگاه جهانی بود که پس از پایان جنگ جهانیِ دوم برگزار می شد. کانسپتی که بستر این اکسپو را تشکیل می داد؛ در راستای تجلیل کردن از احیاء دوباره ی تمدن، پس از ویرانی های جنگ، از طریق استفاده از تکنولوژی بود. این نمایشگاه، به بهترین وجه برای ویژگی های موسیقیایی که با معماری ادغام شد، و نیز ایجاد یک الگو بوسیله ی یک مواجهه ی محسوس در جایی که بدنه، صدا و فضا را پیوند می دهد، شناخته شده است. در پیشاپیش این غافله، کمپانیِ الکترونیکیِ فیلیپس(Philips) حرکت می کرد و منتظر نماند تا تحت الشعاع آمریکایی ها و پیشرفت هایشان [بخصوص] با تلوزیون رنگی قرار بگیرد؛ کمپانی الکترونیکی فیلیپس تصمیم گرفت که از نمایش بهترین کالاهای اقتصادیش خود داری کند و در عوض امکان تجربه ای منحصر به فرد را برای هزاران نفر از مردمی که در این اکسپو شرکت می کنند، فراهم کند. این فضای تجربی، با تجمیع یک تیم بین المللی شامل؛ یک معمار، یک هنرمند و یک آهنگساز تشکیل شد تا پاویونی را برای نمایش تکنولوژی الکترونیکی، در هر فرمِ امکان پذیر، با بکار گیریِ هنرها، فرهنگ و تمام بهبودهای نوع بشرخلق کند.
کمپانیِ الکترونیکی فیلیپس، برای ماموریت نهایی این پاویون، به سمت لوکوربوزیه روی گرداند. لوکوربوزیه با این جملات پاسخ داد:" من برای شما یک پاویون را نخواهم ساخت، بلکه [به جای آن] یک منظومه ی الکترونیکی(Electronic Poem) و ظرفی محتویِ شاعرانگی؛ نور، تصور رنگی، ریتم و صدا، که در یک تلفیق اُرگانیک به یکدیگر ملحق شده اند[را خواهم ساخت]." لوکوربوزیه کار بر روی توسعه ی فضای داخلی، که آن را تنها وظیفه ی خود می دانست، آغاز کرد، و طراحیِ فضای خارجی پاویون را ترک گفت و به عهده ی شاگرد خود؛ یانیس سناکیس (Iannis Xenakis) وا نهاد؛ فردی که به عنوان یک آهنگساز تجربی نیز پرورش یافته بود.
به عنوان آهنگساز این شعر الکترونیک، لوکوربوزیه اِدگار وارس(Edgard Varese) را در میان آهنگسازان مشهورتر آن زمان مثل بنجامین بریت(Benjamin Britten) و آرون کوپلند(Aaron Copland)؛ که کمپانی فیلیپس هردوی آنها به وارس ترجیح می داد، انتخاب کرد. لوکوربوزیه حالتی مینیمال را به جزییاتِ چگونگی کارکرد فضای داخلی پاویون بخشید، و به جای آن تنها یک کانسپت مبهم و سیال از چیزی که تجربه باید به آن نائل شود،ارائه داد. خطوط راهبردی مبنایی که به سناکیس و وارس داده شد، در واقع فضای داخلی را شبیه معده ی گاو شکل می داد، با فرمی که از مبنای یک الگوریتم ریاضی حاصل می شد. ایده این بود که مخاطبان در گروه های پانصد نفره، در فواصل ده دقیقه ای، برای دو دقیقه، در مقام شنوندگانی باشند که در تمام طول یک گذرگاه منحنی، به صف حرکت کنند و قطعه های سنتی سناکیس را قبل از ورود به اتاقی که به تاریکی می رود، بشنوند ، و پس از آن مخاطبان با قرار گرفتن در فضایی مملو از نور و صدا به مدت هشت دقیقه در حالی که ویدئویی تصاویر را در طول دیوار های پاویون نمایش می دهد، احاطه شوند. در انتها ی این قطعه ی هشت دقیقه ای تماشاچیان خارج می شوند، در حالی که گروه بعدی به صف وارد می شوند.
در حالی که لوکوربوزیه مشغول برنامه ریزی و طراحی چندیگار بود، اکثر تصمیم گیری ها برای پاویون فیلیپس بوسیله ی یانیس سناکیس گرفته می شد. این اتفاق بعدها باعث مناقشه هایی بین لوکوربوزیه و سناکیس شد و سرانجام به ترک دفتر لوکوربوزیه توسط کسناکیس به منظور پیشبرد اهداف منحصر به فرد او در حوزه ی پیوند محسوس معماری و موسیقی منجر شد. برای طرح نهایی این پاویون، کسناکیس و تیم مهندسان و هنرمندان، یک چادر سه- وجهی را پرورش دادند، که با پنل های بتنیِ پوسته ایِ نازک در اشکال شِبه هذلولیِ مخروطی سازه بندی شده. اجرای این طرح با سازه ی کششی شامل کابل های فولادی که به تکیه گاه هایی از همان جنس محکم می شد و در انتها، چادر را به فرمِ مذکور رساند،امکان پذیر شد. اشکال پیچیده ی این پاویون باعث شد؛ تولید این ساختار با بکارگیریِ متعارف بتن، غیرممکن باشد، راه حل بوسیله ی سناکیس و مهندس او هویت دویستر(Hoyte Duyster) مشخص شد؛ که از قرارِ ایجاد یک سیستمِ پنل های بتنیِ پیش ساخته، آویخته بر کابل های مفتولی بود.
نتیجه ی این شعر الکترونیکی در طول این پاویون، در ابتدا محیطی الکترونیکی- فضایی برای ادغام معماری، فیلم، نور و موسیقی در یک تجربه کلی بود تا عملکرد ها را در یک زمان و یک فضا بسازد. این حالت از طریق چنین ایده های الهام شده ی بصری، پاویون فیلیپس را در حد یک تجربه ی والا ارتقا می دهد، جاییکه افراد توانستند تحرکات فضایی را بوسیله یک فضایِ صوت، نور، و زمان تجسم کنند
کلیسای رونشان
کلیسای نوتردام دو هو در رونشان در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۵ ساخته شد و اثر خلاقه تندیس واره و ارزشمندی است که نشان از موقعیت محلی و عملکرد مذهبی دارد و کلا نمایش گنجینه ای از نوآوری و شمایل پردازی مستقل است . در این اثر، لوکوربوزیه ،ترکیب بندی دقیق نقشه و اصل زیبایی شناسی را همراه با آزادی عمل جسورانه ای که در معماری نیمه دوم قرن کسب کرده بود ، بهم درآمیخت و لحن غنایی نوینی در فرهنگ معماری به وجود آورد .
موزه ملی هنرهای غربی توکیو
موزه ملی هنرهای غربی ، یکی از سه موزه طراحی شده توسط لوکوربوزیه با توجه به نمونه ای از عقیده او مبنی بر "موزه ی رشد نامحدود" در اصل به عنوان خانه تاسیس شده بود و برای نشان دادن مجموعه Matsukata بود.Matsukata Kojiro ، در طول سفر خود به غرب مجموعه بزرگی از نقاشی ، مجسمه سازی و ... را جمع آوری کرده بود.
بحران مالی سال 1927 منجر به فروش مجموعه هنر او شد . پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از آثار او متعلق به فرانسه شد ولی در سال 1959 این مجموعه به ژاپن برگشت داده شد.
این موزه با واقع شدن در میان درختان پارک Ueno ، دسترسی اش را از طریق میدانی با طراحی منظر تامین کرد. نمای آن با بافتی از سنگریزه سبز در مجموعه پانل های بتنی بر روی پیلوتی معلق شده است.ریتم افقی نما تنها توسط یک پنجره بزرگ با بالکن های بتنی و پله قطع شده است.
سازماندهی ساختمان در داخل مارپیچی که در داخل یک مربع بنا شده،قرار داده شده است. سطح بالای گالری ها در اطراف حیاط دو طبقه ای مرکزی که فضای بالکن در نقاط مختلف آن نفوذ می کند، واقه شده است.
سطح شیب دار در حیاط مرکزی راه دسترسی را به سطح گالری بالا برقرار می کند . علاوه بر آن الگویی از گردش در امتداد مسیرهای خطی منجر به پله های خروجی می باشد.
طراحی این موزه ، توسط لوکوربوزیه آغاز شده و بعدها توسط شاگردان او به پایان رسید. در سال 1979 جناحی جدید به ساختمان اصلی اضافه شده است که به ایجاد یک حیاط مرکزی دیگری بین آن و ساختمان اصلی موجود منجر شده است، این حیاط به سمت بیرون باز می شود. ساخت و ساز بیشتر به موزه در سال 1997 برای نمایشگاه گالری و برای نمایشگاه های موقت و سالن اجتماعات به پایان رسید. همراه با ساخت ویژه نمایشگاه ، ساختمان اصلی احیا شده و در برابر زلزله بدون تغییر طرح اصلی آن مقاوم شده اس
و......